پسری، که دانشجوی دکترای فلسفه است، با دوست خود «سعید» و یکی از دوستان وی، که مشکلی دارد، در کافیشاپ قرار ملاقات گذاشته است. پسر سوار تاکسی میشود، پشت ترافیک معطل شدهاند و راننده سر صحبت را باز میکند؛ ببینم وفای عهد و نظم نسبی هستند؟! پسر با کمی مقدمهچینی میگوید: یک صفت اجتماعی است و آنگاه بحث بالا میگیرد و راننده میگوید: خوب یک چیزی از نظر من درست است و از نظر شما نه و برعکس، پسر جواب میدهد: این چیزی که شما میگویید، نسبیگرایی محض است. پسر سعی میکند با یک مثال ثابت کند که برخی از مسائل در جهان ثابتاند. بحث ادامه دارد تا این که راننده میپرسد اگر واقعیت، واقعی نباشد چی؟ میخواهم جوابش را بدهم که یک دفعه تصادف میکنیم، پس پیاده میشود و به راننده میگوید: دیدی واقعیت واقعی را، حتما نباید که این شکلی به تو بزند تا باورش کنی. خودش را میرساند کافی شاپ، سعید پیامک میزند که دوستم جوابش را گرفت، تصادف کردیم، نمیتوانیم بیاییم. نگارنده در این کتاب، در قالب داستان، به توضیح نسبیگرایی و ثابت بودن بعضی اصول در جهان پرداخته است.
وزن
48
تعداد صفحات
32
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1388
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0