حاج جواد یوسفی" پس از مدتها بیخبری از فرزندش، حسین، سرانجام پی میبرد که جنازهی او پیدا شده است، اما تا پایان جشنهای دههی فجر باید صبر کند، آنگاه فرزندش را تحویل بگیرد. حاج جواد ماموریت سختی دارد؛ او باید خانوادهاش را آمادهی شنیدن این خبر ناگوار کند. روزهای انتظار، روزهایی است که با یادآوری خاطرات حسین میگذرد: دورانی که جوانتر بود و در دانشکده فعالیت سیاسی میکرد و بارها و بارها از سوی مسئولان دانشگاه تهدید به اخراج شده بود، روزهای شرکت در بسیج، و زمانی که قدم در جبهه گذاشت. کمحرفی، سکوت و بردباری حسین در جبهه زبانزد بود. در حملهای که قرار بود سپاه با ارتش همکاری داشته باشد، این مساله به فرماندهی ارتش هم ثابت شد. حسین، ثابتقدم و شجاع بود و همین شاخصهها او را از دیگران متمایز میکرد. اما جنگ بیرحم است و دلسنگ، چرا که در حملهای حسین و دوستانش محاصره شده و چند روز مقاومت میکنند، اما سرانجام مجبور به عقبنشینی میشوند و در این میان هیچکس قادر به بازگرداندن شهدا نیست. حسین هنوز شهید نشده، اما سخت بدحال است و کسی درنمییابد که او زنده است. همه میگذرند و حسین، تشنه لب، در آرزوی رسیدن به دریا جان میسپارد.
وزن
192
تعداد صفحات
128
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0