محمدرضا کیانی" دوران کودکی بسیار سختی را پشتسر گذاشته بود در سه سالگی پدر و مادرش از یکدیگر جدا میشوند. رضا و خواهرش برای مدتی نزد مادر و ناپدری زندگی میکند تا این که پس از مدتی رضا که نمیتواند شرایط زندگی با مادر را تحمل کند نزد پدر و نامادری میآید، اما شرایط پدر را نیز تحمل نمیکند. بنابراین تصمیم میگیرد زندگی خود را به طور مستقل ادامه دهد، او در ابتدا دستفروشی میکرده اما پس از مدتی همسایه پدرش با نام "نصرالله" از رضا میخواهد تا با او کار کند و رضا نیز میپذیرد. پس از چندی او دلباختهی دختر همسایه با نام "شهناز" میشود، با اصرار رضا و طی شرایطی پدر شهناز با ازدواج آنها موافقت میکند. پس از مدتی برادر ناتنی رضا با نام "محمود" در جبهه مجروح و در بیمارستان بستری میشود. رضا به دیدن او میرود و در این دیدارها او نیز تصمیم میگیرد به جبهه برود. بنابراین به همراه یکی از هممحلیهای خود با نام "اسماعیل" به دوکوه رفته و وارد گردان انصار میشود. آن دو مسئولیت تدارکات گردان را برعهده میگیرند تا این که در مرحلهی مقدماتی عملیات آزادسازی خرمشهر رضا مجروح میشود و برادرش محمود به شهادت میرسد. رضا پس از بهبودی به همراه اسماعیل به کردستان رفته و وارد واحد لجستیک میشود. سرانجام در 10 تیرماه 1362 مصادف با 19 ماه رمضان رضا به همراه اسماعیل در اثر انفجار گلوله توپ به شهادت میرسد.
وزن
156
تعداد صفحات
104
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0