این نمایشنامه، حکایت "ابراهیم"، جانبازی است که در جنگ، گرفتار موج انفجار شده و حال و روز خوشی ندارد. بنیاد جانبازان نیز به علت نقص مدارک جانبازی وی از پذیرش او در آسایشگاه خودداری میکند. "نرگس" همسر ابراهیم، بارها او را روی ویلچر تا بنیاد میبرد، اما نتیجهای نمیگیرد. در همین زمان، مراسمی به مناسبت افتتاح میدان بزرگی به نام جانباز در شهر برگزار میشود. در این مراسم، "نرگس" نیز حضور دارد. او در خلال مراسم، ناگهان بدون دعوت به پشت تریبون میرود و....
وزن
54
تعداد صفحات
36
محل انتشار
قم - قم
سال انتشار
1384
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0