شبی «نوشین روان» در خواب دید که گرازی در کنارش نشسته و در بزم او شریک است. نوشین روان فرستادگان خود را به اطراف روانه کرد تا تعبیر خواب را بیابند. یکی از فرستادگان که نامش«آزاد سرو» بود به شهر مرو رفت و کودکی بزرگزاده را یافت که«بوزرجمهر» نام داشت. کودک ادعا کرد که تعبیر خواب را میداند و با سرو آزاد به نزد شاه رفت. بوزرجمهر به نوشین روان گفت: در بارگاه شما مرد جوانی هست که خود را آرایش و جامهی زنان به شکل زن درآوردهاست. نوشین روان غلام زننما را یافت و به دارآویخت تا دیگر کسی به دنبال گناه نرود و نام بوزرجمهر در دیوان شاه و در کنار نام موبدان راهنما نوشتهشد. داستان بالا یکی از پنج حکایتی است که به استناد شاهنامه و در این مجموعه به رشتهی تحریر درآمدهاند. وقایع داستانها جنبهی تاریخی دارند و در برههایی از زمان به وقوع پیوستهاند.
وزن
75
تعداد صفحات
50
محل انتشار
سبزوار - خراسان رضوی
سال انتشار
1388
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0