در این داستان «ترلان» و همسرش «فرید» به همراه دو فرزندشان زندگی خوبی دارند، «فرهاد»، برادرشوهر ترلان بعد از مدتها انتظار با دختر مورد علاقهاش «رؤیا» ازدواج کرده است و بنا به نذري كه كرده، قرار است به مشهد بروند. در راه در اتفاقی ناگوار عدهای مسلح به آنها حمله میکنند. فرهاد که پلیس است در موقعیتی کوتاه و مناسب بیسیم میزند و همكارانش برای نجات آنها میآیند و مسلحان متواری میشوند. رؤیا تیر خورده است و بیمارستان منتقل میشود. پس از جراحی حدود يک ماه بیهوش میماند و پس از بههوش آمدن متوجه میشود که نمیتواند حرکت کند و... .
زبان
فارسی
وزن
108
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تبریز - آذربایجان شرقی
تعداد صفحه
72
زمان انتشار
1399
شابک
9786222270445
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0