داستان کوتاه حاضر، ماجرای سنجاب کوچولویی است که به اتّفاق پدر و مادرش بالای درختی زندگی میکند. او چند روز مانده به تولدش اصرار دارد همراه پدر و بزرگترها به سمت شرق رفته و گردو جمع کنند. طبق قوانین سنجابها، او اجازه ندارد با بزرگترها برود. سنجاب کوچولو دوستی به نام «حنایی» دارد که بیمار است و بدنش گاه گاهی سرد میشود. سنجاب کوچولو و حنایی در کلاس «پیرسنجاب» شرکت میکنند. «پیرسنجاب» یک روز از موجوداتی به نام «باجنس» میگوید که مرموز و بدشکل و قاتل سنجابها هستند. سنجاب کوچولو در پی کنجکاوی درباره باجنیها، شبی بدون اجازه به بیرون خانه میرود، امّا به جای موجودات عجیب، ماگل بیهمتا، علت بیماری حنایی و طلوع آفتاب روبهرو میشود و با «حنایی» لحظات خوشی را سپری میکند.
زبان
فارسی
وزن
120
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
80
زمان انتشار
1391
شابک
9786001760358
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0