سامان جمالی، هنرپیشه معروف پشت میز بزرگ در خانه ویلاییاش شسته و سرش را که پوشیده از موهای سفید و تارهایی از آن روی پیشانی بلند و چین خوردهاش ریخته بود؛ میان دستها گرفته و ناله میکرد. احساس خشکی در دهان و گلو داشت؛ لبهای خشک خود را با زبان خیس کرد. به سختی نفس میکشید. درد قفسه سینهاش، هر لحظه شدیدتر میشد. به ندرت پیش آمده بود به مرگ فکر کند؛ چون زندگی پر مشغله و شلوغی داشت که فرصت اندیشه پیرامون معنویت و جهان آخرت را به او نمیداد. همیشه از مرگ میترسید و برای فرار از آن، به هر نوع سرگرمی پناه میبرد، اما حالا احساس یاس و ناامیدی داشت.
زبان
فارسی
وزن
222
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
148
زمان انتشار
1399
شابک
9786008579328
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0