از وقتی اتومبیل خریده بودیم، بین مامان و بابا بگو مگو بود. مادر از پدر میخواست که ماشینش را گازسوز کند تا هم مخارج زندگیمان کم شود و هم باعث آلودگی هوا نشود. اما پدر قبول نمیکرد و میگفت ماشینهای گازسوز سرعت و شتاب ندارد. حتی توصیههای آقای الوندی، که از استادان کارهای کارخانهی ایرانخودرو بود، نیز باعث نشد پدر نظرش را تغییر دهد. من که کلاس چهارم ابتدایی را میگذراندم، هر شب در فکر بودم کی میشود سر گازسوز کردن ماشین بین بابا و مامان اختلاف عقیده نباشد. تا این که یک روز صبح ماشین پدرم، که جلوی درب آپارتمان پارک بود، آتش گرفت. آقای الوندی به کمک پدرم آمد و با کپسول اطفای حریق، آتش را خاموش کرد و علت آتشسوزی را اینطور بیان کرد: کاربراتور فلوت کرده و بنزین بر روی استارت ریخته و باعث آتشسوزی شده است. سپس بار دیگر به پدرم پیشنهاد کرد که ماشینش را گازسوز کند و فواید گازسوز کردن را نیز برایش شرح داد. پدر تحت تاثیر حرفهای آقای الوندی فردای همانروز ماشینش را گازسوز کرد. آن روز یکی از بهترین روزهای زندگیام بود. با خود میگفتم: "ماشین بابام مانند وقتی که بنزینسوز بود، هوا را آلوده نمیکند و به سلامتی مردم آسیب نمیرساند".
وزن
30
تعداد صفحات
20
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0