صدای شلیک به گوشش رسید، سر جای خودش میخکوب شد. تمام بدنش میلرزید و چشمهایش گشاد شده بودند. نگاهش روی جای گلولهای که به سمت چپ سینهاش فرو رفته بود میخکوب شد که از آن خون با فشار فواره میزد. با اینکه درد نداشت، اما میدانست داره می میره. ناگهان اطرافش پر از صداهای بلند و تیز آژیر، آمبولانس و فریاد مردم شد و دیدش به رنگ سرخ در اومد. دستی روی شانهاش نشست و اون قدر فشار داد که زانوهاش خم شد و با سری گیچ، به داخل حفره تاریک زیر پاهاش سقوط کرد.
زبان
فارسی
وزن
537
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
358
زمان انتشار
1400
شابک
9786227068207
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0