رمان حاضر، روایت زندگی پر از درد پسری به نام «حبیب» است. «حبیب» همراه پدر مهندس خود و مادرش در منطقهای عیاننشین زندگی میکرد. کمکم پدر معتاد گشته و در قمار همه چیزش را میبازد و آنها به منطقهای در پایینترین نقطة شهر نقل مکان میکنند. «حبیب» در آنجا، صاحب خواهری به نام «حمیده» میشود امّا بر اثر مشاجره پدر و مادر، «حمیده» در دستان «حبیب» جان می بازد. مادر نیز آنها را ترک می کند و حبیب را تنها می گارد. مادر بزرگ که حامی وی است نیز بر اثر ایست قلبی از دنیا میرود. در این زمان مادر به سراغ وی میرود و او را به خانة «دایی محمود» میبرد. بعد از مدّتی، مادر با یک مهندس ثروتمند ازدواج میکند و از تهران میرود و پدر نیز به علّت مصرف مواد جان میبازد. کودکی و نوجوانی «حبیب» با سختیهای بسیار گذشته و او به مرحلة جوانی و نوزده سالگی میرسد. او حالا تعمیرکاری است که در کنار مردی به نام «عابد» مشغول به کار است. تنها امید او در زندگی وصال دختری به نام «نجوا» است که از کودکی همبازی و دوست عزیز وی بوده امّا پدر و مادر «نجوا» مخالف ازدواج آنها هستند و تلاشهای حبیب برای رسیدن به وی بینتیجه میماند. در حادثهای «حبیب» تصادف میکند و بعد از دو سال متوجّه میشود که «نجوا» بعد از گذراندن زندگی سخت با شوهرش، طلاق گرفته و اینکه قرار است به عقد کس دیگری درآید. در این هنگام «حبیب» تصمیم میگیرد «نجوا» را به دست آورده امّا اینبار نیز نقشههایش ثمر نمیدهد و داستان با مرگ «نجوا» و به اعدام محکوم شدن وی پایان میپذیرد.
زبان
فارسی
وزن
168
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
یاسوج - کهگیلویه و بویراحمد
تعداد صفحه
112
زمان انتشار
1390
شابک
9786005298512
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0