مگره"، سربازرس پلیس، در جریان پروندهای قرار میگیرد که طی آن شب گذشته دو قایقران، مرد خانه به دوشی را که در رودخانهی سن رها شده بود از آب گرفته و مراتب را به پاسبان گشت گزارش کردهاند. مرد مضروب و مجروح به بیمارستان منتقل شده و اکنون مگره موظف است از قایقرانها بازجویی کند. قایقرانی که در ابتدا متوجهی قضیه شده بود اظهار میدارد پژوی 403 قرمزرنگی در کنار رود نگهداشته، دو مرد از آن پیاده شده و مرد بیچاره را در آب انداخته و گریختند. او ادعا میکند در پلاک ماشین دو عدد 9 را تشخیص داده است. قایقران دوم تنها به مرد اول برای نجات غریق کمک کرده و متوجه هیچچیز دیگری نشده بود. مگره برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر دستور میدهد ماشین مورد نظر را پیدا کنند و خود راهی بیمارستان میشود. در بیمارستان او درمییابد که مرد مضروب "فرانسوا کلر" نام داشته و از دو سال پیش شبها زیر پلی در همان حوالی میخوابیده است. طی تحقیقات بیشتر و احضار صاحب پژوی قرمزرنگ به ادارهی پلیس، سربازرس متوجه تناقض اظهارات قایقران با شهادت شاهدان میشود. چرا که صاحب ماشین ثابت میکند که در آن شب سگش را داخل آب انداخته و پس از آن به یک کلوپ شبانه رفته است. پاسخها، در بازجوییها با یکدیگر همخوانی ندارد و این ثابت میکند قایقران چیزی را پنهان کرده و واقعیت را تغییر داده است. مگره با سماجت تمام پیش میرود تا این که سرانجام درمییابد دو سال پیش، قایقران در نیمهشبی پدر همسرش را با هل دادن داخل آب رود کشته و "کلر" در آن زمان تنها شاهد ماجرا بوده است. و حالا بعد از دو سال وقتی دوباره با یکدیگر روبهرو شدهاند قایقران تصمیم داشته شاهد بیخانمان را برای همیشه از صحنه به در کند، اما موفق نشده است. با وجود تمام این دریافتها نه قایقران اعتراف صریحی میکند و نه کلر حاضر به شکایت میشود. اما در لفافه به سربازرس میفهماند که درک درستی از ماجرا داشته است.
مترجم
کاظم اسماعیلی
وزن
300
تعداد صفحات
200
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0