از نگاه کردن به قهوهای گرم چشمانش میهراسیدم. میترسیدم که سست شوم که دستانم را دور گردنش حلقه کنم و نگذارم برود. برگشتم. آلماناها را از لای انگشتانش در آورد و با دقت به گلبرگهای زردش نگاه کرد، پرسید: این همون گلیه که تو میمکی؟ که شیره شیرینی داره؟ لبخند زدم: نه اون اکسوراست. گل را انداخت و شکلکی درآورد. خندیدم. خندیدم چون گل آلمااها خیلی زرد بودند. خندیدم چون تصور کردم پدر آمادی شیرهی تلخ آنها را میمکد. خندیدم چون چشمان پدر آمادی خیلی قهوهای بودند و من میتوانستم خودم را در آنها ببینم.
زبان
فارسی
مترجم
الهه علیزاده
وزن
411
کد دیوی
823.914
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
274
زمان انتشار
1400
شابک
9786003266346
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0