بی هیچ حرفی گرفته بودم و سر کشیده بودم. آنقدر نخورده بودم که نفهمم چه میکنم. لبهایم میلرزید. ترسیده بودم شاید. قطعاً ترسیده بودم. هیچ وقت آدم معترضی نبودم. شاید باید میبودم. شاید باید به مادر اعتراض میکردم وقتی عکسها را میسوزاند. وقتی شبها صدای پچ پچه ای را از توی اتاقش میشنیدم و خیال میکردم صدای سوسکهای توی حمام است که رفتهاند لابهلای لباسها و وسایل مادر.
زبان
فارسی
وزن
96
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
64
زمان انتشار
1399
شابک
9786229698211
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0