روزی دختری لباسی داشت خیلی کهنه بود؛ اما باز هم از آن استفاده میکرد. مادرش به او میگفت من برای تو لباس جدیدی را میخرم، آن لباس دیگر به دردت نمیخورد؛ ولی دخترک قبول نمیکرد. آنها وضع خوبی برای زندگی کردن نداشتند. آن دختر با سختی بزرگ شده بود و نمیخواست پول از جیب پدر و مادرش خرج شود. روزی مادرش برای او لباس جدیدی را خرید. وقتی دختر آن لباس را دید، با مادرش دعوا کرد و گفت که من نمیخواهم شما به خرج بیفتید. مادرش این را شنید ناراحت شد و دخترک را بغل کرد و به او گفت: دخترم ناراحت نباش من و پدرت برای این که تو بتوانی زندگی خوبی رو تجربه کنی، تلاش میکنیم. حالا برو لباس جدیدت را بپوش و لباس کهنه را هم تمیز و مرتب کن تا بدهیم به کسی که به آن نیاز دارد.
زبان
فارسی
وزن
120
کد دیوی
8fa3.6208
مکان انتشار
مشهد - خراسان رضوی
تعداد صفحه
80
زمان انتشار
1400
شابک
9786226562706
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0