فرشاد"، که دانشجوی رشتهی پزشکی در اصفهان است، به دختری با نام "مهتاب" علاقهمند میشود و با وی ازدواج میکند. اما زندگی آن دو پس از چندی بر اثر اختلافات بسیار به جدایی میانجامد. فرشاد پس از این ماجرا به تهران میآید و پس از اتمام تحصیلات به وسیلهی یکی از آشنایان در یک بیمارستان مشغول به کار میشود. رئیس بیمارستان، آقای فرخی، بیماری قلبی دارد، به همین علت فرشاد توجه خاصی به او دارد و سعی میکند همواره به او کمک کند. در این رفت و آمدها فرشاد شیفتهی "لیلا"، دختر آقای فرخی، میشود و تصمیم میگیرد با او ازدواج کند، اما پس ازمدتی آقای فرخی میمیرد و لیلا نیز دچار فراموشی میشود. در این زمان پسرعموی لیلا متین که در اروپا زندگی میکند، به تهران میآید و پس از ازدواج با لیلا، او را با خود میبرد. پس از چندی فرشاد در بیمارستان با دختری با نام "بیتا"، که خودکشی کرده، آشنا میشود. طی اتفاقاتی آن دو به یکدیگر علاقهمند شده و ازدواج میکنند.
وزن
402
تعداد صفحات
268
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1384
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0