یک روز صبح به «انوشیروان» خبر دادند که «هومن»، آشپز مخصوص وی، از دنیا رفته است. همه ناراحت بودند و قرار شد «ماهان»، که تا قبل از این دستیار آشپز بود، جانشین وی شود. ماهان برای روز اول خیلی دلهره داشت، اما بالاخره غذاها را درست کرد و نزد پادشاه رفت و بر او درود فرستاد. اما هنگام چیدن غذاها بر روی سفره دستش لرزید و آب خورشت بر روی لباس طلادوزی شدۀ پادشاه ریخت. پادشاه نیز عصبانی شد و فرمان مرگ او را داد. ماهان هم که پوزش را بیفایده دید همۀ ظرفهای برنج و خورشت را به همهجا ریخت. پادشاه با تعجب دلیل کارش را از او پرسید و ماهان در جواب گفت: «اگر شما مرا با یک گناه ساده میکشتید در پیش مردم بدنام میشدید حال من خواستم که گناهی بزرگ مرتکب شوم تا شما بدنام نشوید». پادشاه به خاطر سخن خوب و پندآموز ماهان او را بخشید. در این مجلد از مجموعۀ «ت مثل تاریخ» علاوه بر داستان تاریخی مذکور، شرح زندگی «خسرو انوشیروان»، بیست و یکمین پادشاه ساسانی، نیز بازگو شده است.
وزن
36
تعداد صفحات
24
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1387
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0