در یکی دیگر از ماجراهای خانهی درختی سحرآمیز، جک در تاریکی شب با شنیدن صدای جغد سفید به سمت پنجره میرود. جک نمیدانست جغد چه میخواهد پس آنی، خواهرش را به طرف پنجره برد. آنی گفت: "او میخواهد ما به جنگل برویم. آنها لباس پوشیده و راهی جنگل شدند و به خانهی درختی رسیدند. مورگن در خانهی درختی طومار چهارمی را به آنها داد که در آن معمای دیگری مطرح شده بود. جک طومار را باز کرد و خواند: "من چیزی را که واقعیت دارد میپوشانم و حقیقت را پنهان میکنم. اما بعضی وقتها شجاعت را در شما بیدار میکنم. من چیستم؟" آنها اینبار برای یافتن پاسخ معما راهی قطب شمال میشوند و...
مترجم
هوری عدل طباطبایی
وزن
96
تعداد صفحات
64
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1384
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0