داستان حاضر، سرگذشت دختر بیست و سه سالهی الجزایری است با نام "جمیله یوپاشا" که به عنوان مامور ارتباط جبههی نجات ملی الجزایر، از طرف نظامیان فرانسوی به صورت غیرقانونی توقیف شد و مورد شکنجههای وحشیانه از جمله هتک حرمت قرار گرفت. به تصریح نگارنده: "در ماجرای جمیله یوپاشا، آنچه خارقالعاده و استثنایی مینماید، خود حقایق نیست بلکه پردهای است که روی آنها کشیده میشود. سماجت و بردباری یک زن وکیل مدافع، غرور و علو روح دختری شنکجه دیده و شاکی، استفادهی بهینه از فرصت و تصادف مناسب و شهامت حرفهای یک قاضی، دست به دست هم دادهاند تا پردهی سیاه شب ظلماتی و مهآلودی را که هفت سال بر جنایاتی که تحت عنوان مقابله با اعمال خرابکارانه انداخته شده بود، دریده شود. تنها یک مانع در راه دریده شد نقاب نفرتانگیز جلادان فرانسوی وجود داشت و در هفت سال، پرصلابت و استوار، باقی ماند. ولی برای فروریختن این مانع نیز شهادتی آشکار وجود داشت که باید آن را از زبان ژنرال آیره، فرماندهی عالی نیروهای فرانسوی در الجزایر شنید. ارتش فرانسه با دریده شدن نقاب چهرهی دژخیمانی که جمیله را شکنجه کردهاند، مخالف است".
مترجم
گیسو پارسای
وزن
414
تعداد صفحات
276
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1385
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0