گذشته مرگبار

توضیحات محصول

روزی چند جوان تصمیم می‌گیرند در طبعت خارج از شهرشان، اسپوکسویلی، به تفریح بپردازند. هنوز چندان از شهر دور نشده‌اند که متوجه صدای عجیبی شده و پرنده‌های قهوه‌ای عظیمی را با ظاهری غیر طبیعی در نزدیکی خود مشاهده می‌کنند. آن‌ها در کمال ناباوری می‌فهمند با یک پتروداکتیل، پرنده‌ی وحشی‌ای که در شصت میلیون سال پیش می‌زیسته، روبرو شده‌اند. پس دیگر ماندن را جایز ندانسته و همگی شروع به دویدن به سوی غاری در همان نزدیکی می‌کنند و همین حین یکی از آن‌ها طعمه‌ی پرنده می‌شود و بقیه بهت‌زده برجا می‌مانند. بازماندگان تصمیم می‌گیرند به شهر رفته و تقاضای کمک کنند ولی این‌بار در راه به دایناسوری علفخوار برخورد می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند جایی در جنگل، دریچه‌ای از زمان گذشته در واقع عصر دایناسورها، به روی زمان حال گشوده شده که مسبب این همه مشکلات است. بنابراین تصمیم می‌گیرند که دریچه را پیدا کرده و عامل به وجود آمدن آن را در شصت میلیون سال پیش یافته و از بین ببرند تا دوباره همه‌چیز به صورت اول بازگردد. جوان‌های ماجراجو دریچه را پیدا می‌کنند و به وسیله‌ی مواد منفجره‌ی زمان‌دار سعی در بستن آن دارند، اما مشکل این است که باید بتوانند خودشان را به موقع به دریچه رسانده و پیش از انفجار از آن عبور کنند. درست زمانی که مطمئنند موفق می‌شوند، دوباره پتروداکتیل پدیدار می‌شود. در حالی که تصمیم به شکار این گروه دارد. درست در لحظه‌ای که دیگ هیچ‌کس امیدی برایش باقی نمانده یکی از دخترهای گروه با پرتاب لنگه‌کفشش به داخل دهان پرنده او را فراری داده و همگی درست در آخرین لحظه از دروازه‌ی زمان می‌گذرند و جنگل باستانی پشت سرشان ناپدید می‌شود. بله آن‌ها به زمان حال برگشته بودند و همه‌چیز مثل سابق بود بدون هیچ دایناسوری.