صدای اذان پیچیده تو حیاط مسجد. افرادی هم جای جای حیاط نشسته بودند. گوشه مسجد چادری برپا بود؛ برای ثبت نام داوطلبان اعزام به جبههها... علی با پدرش وارد مسجد شد. نگاهش دور حیاط میچرخید. می دانست به چه نیتی با پدر به آنجا آمده، ولی نمیخواست هیچ کسی از آن خبر دار شود. میدانست که فاطمه خانم، مادرش، چقدر به او وابسته است. نه تنها او، بلکه همه خانواده میدانستند. علی تک پسر و فرزند یک خانوادهی نه نفره، بعد از شش فرزند دختر، با کلی نذر و نیاز به دنیا آمده بود. می دانست اگر حرف جبهه را بزند، مادرش، فاطمه، قشقرق به پا میکند.
زبان
فارسی
وزن
66
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
44
زمان انتشار
1400
شابک
9786226668330
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0