معصومه" برای بار دوم باردار است که زمزمههایی را دربارهی ازدواج مجدد همسرش ـ رضا ـ میشوند و درست زمانی که فرزندش به دنیا میآید، رضا دست فاطمه را گرفته و به عنوان زن دوم خود به خانه میآورد. رضا در چهلسالگی عاشق دختربچهی دیگری به نام "گلاب" میشود. او که برای بردن کالای مورد نیاز روستاییان در روستا رفتوآمد دارد، گلاب را میبیند و به او دل میبندد. گلاب با مادربزرگ پیرش زندگی میکند و به خواستگاری رضا جواب رد میدهد. رضا برای به دست آوردن گلاب او را میدزدد تا شاید بیبی به خاطر آبرویش با ازدواج آندو موافقت کند. همان شب رضا درمییابد که گلاب تنها از نظر جثه بزرگ است و حتی به بلوغ نیز نرسیده و با خود عهد میبندد تا زمانیکه گلاب نخواهد، کاری با او نداشته باشد. گلاب به عنوان زن سوم رضا به خانهی وی میرود. پس از مدتی به دلیل دعواهای فاطمه با گلاب، رضا او را برای قالیبافی به خانهی همسایه ـ مشکبری ـ میفرستد. پسر همسایه، یوسف، طی اتفاقاتی متوجه میشود که گلاب زن رضا نیست و پس از آن بین او و گلاب علاقهای به وجود میآید. رضا متوجهی حضور پسری به نام "طاهر" در منطقه میشود و به یاد میآورد که او در روستا عاشق گلاب بوده است، با بددلیهای رضا،گلاب فرار میکند و نزد یوسف میرود. رضا برای کشتن آن دو به آنجا میرود اما توسط معصومه به قتل میرسد. مشکبری اعتراف میکند یوسف و گلاب خواهر و برادرند. گلاب برای فرار از همه، نزد بیبی بازمیگردد و در نهایت یوسف واسطهی ازدواج طاهر و گلاب میشود.
وزن
504
تعداد صفحات
336
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0