به سوی الهیات غیرمتافیزیکی "رویکردی پدیدارشناسانه به برهان صدیقین بر اساس فلسفه اگزیستانس

توضیحات محصول

خطر بزرگ در حوزه‌ی ایمان آن‌جاست که به خرد اجازه داده نشود درچیزی کنکاش کند که به حسب طبیعت خویش توانایی داوری در آن را دارد. چنین چیزی در وجود فرد گونه‌ای شقاق ایجاد خواهد کرد که اگر شور دینی از نوعی که کیرکگارد منظور نظر داشت تا مدتی بتواند تظاهرات آن را بپوشاند عاقبت به گونه‌ای در خود فرد و یا در نسل‌های پس از او درد، نشانه‌هایش را با شدت و حدت بسیار بروز خواهد داد. تاکید بیش از اندازه بر اطاعت، عشق و شورمندی هنگامی که خرد آهسته به میدان عمل وارد می‌شود نتیجه‌ای جز نیست انگاری و عنان گسیختگی نخواهد داشت. به نظر می‌رسد آن‌چه که می‌تواند بر شقاق میان خرد و ایمان غلبه کند یافتن و تاکید بر سرچشمه‌ای مشترک است که خرد و ایمان هر دو نیروی خویش را از آن گرفته و شاید دو نحوه‌ی مواجهه با آن هستند. هستی یا به عبارتی دیگر مساله‌ی هستی نقطه‌ای است که می‌توان آن را به نحو بی‌واسطه از اقتدار هر سنت دینی و فلسفی، آغاز هر اندیشیدن و نیز هر شوری در نظر گرفت. کتاب حاضر به پنج فصل تقسیم می‌شود در فصل اول نویسنده به بحث‌های مقدماتی هم‌چون "دیالکتیک عقل و ایمان"، "کرانمندی معرفت و مدرنیسم" و... می‌پردازد. در فصل دوم نویسنده به اندیشه‌های یاسپرس و تاثیر او از کانت اشاره دارد. تلاش نویسنده در فصل سوم بر آن است تا عبور از دوالیسمی را که تفکر متافیزیکی گرفتار آن است بررسی کند و در این مسیر به خصوص به اندیشه‌ی هایدگر می‌پردازد؛ هایدگری که سعی داشت به انحای مختلف امکان توجهی دوباره به وجود را فراهم آورد. در فصل چهارم نیز، نویسنده بر اساس فصل‌های پیشین، می‌کوشد به بررسی برهان صدیقین علامه طباطبایی بپردازد و نشان دهد که مفهوم واقعیت، مفهومی است که مقدم بر هر نظریه‌ای در متافیزیک است تا از این راه به الهیاتی غیر متافیزیکی و سلبی برسد که به نظر وی با زبان دین سازگارتر است. و در این راستا، نویسنده در فصل پنجم قصد دارد، دورنمای چنین الهیاتی را به خواننده نشان دهد.