ماجرای این داستان بدین قرار است: "سالها پیش "احمد" و "عاطفه" ـ پدر و مادر آرزو ـ به رغم خواستهی پدربزرگ که مخالف ازدواج پسرش با دختری از طبقهی پایین اجتماع است، مخفیانه با یک دیگر ازدواج میکنند. بعد از تولد آرزو؛ "مهری" ـ زن برادر عاطفه ـ به دلیل بد طینتی این خبر را به گوش پدربزرگ میرساند. او نیز با عصبانیت از شنیدن این موضوع، خانهی پدری عاطفه را به گمان این که پسر و عروسش در این خانهاند به آتش میکشد، اما سبب فوت پدر و مادر عاطفه میشود. پدر و مادر آرزو نیز به همراه فرزندشان، سوار ماشین شده تا از محل حادثه دور شوند، اما از بخت بد در ته دره سقوط میکنند. فردای آن روز، وقتی اطرافیان ارباب به محل حادثه میروند، با دیدن نوزاد، او را به نزد پدربزرگش میآورند و....
وزن
135
تعداد صفحات
90
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1384
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0