نویسنده در این داستان، یک زندگی قبیلهای را در اوایل انقلاب به تصویر کشیده است. "خورشید" ـ دختر کلبعلی که مادر خود را از دست داده، چوپان گوسفندان ایل است و از طرف مقابل، "یوسف" یکی از چوپانان ایل مقابل از "خان محمد" است خورشید طبق سنت دیرین برای پسرخالهاش نشان شده است و قرار است ازدواج کنند. یوسف در مسابقات کشتی، پهلوان پهلوانان میشود و دستیار خان میگردد. او در صحرا عاشق خورشید میشود و پس از ماجراهایی از خورشید خواستگاری میکند. خورشید بر سر دو راهی است و سرانجام یوسف را انتخاب میکند. تا این که به هنگام جنگ، یوسف همراه رزمندگان ایل به جنگ رفته و به شهادت میرسد. زمانی که فرزند خورشید پا به عرصهی گیتی میگذارد. اسم او را "یوسف" میگذارند. "یوسف" برای همیشه در ذهن و اندیشهی خورشید زنده است.
وزن
225
تعداد صفحات
150
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1385
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0