این داستان، حکایت پسری به نام "حسام" است که عاشق دختری به نام "بهارک" میشود. آن دو به یک دیگر دل میبندد. اما پس از مدتی از دختر، خبری نمیشود. "حسام" که سخت دلبستهی اوست، از این دوری دچار افسردگی شده، خود را در خانه زندانی میکند. او که تنها گاهی برای قدم زدن به پارک میرود در آن جا با پسری به نام "سیامک" که به دنبال کار است، آشنا میشود و از او درخواست میکند در منزل او مشغول به کار شود. "سیامک" پس از شنیدن سرگذشت "حسام" با او کمک میکند تا "بهارک" را بیابد. "بهارک" که به اصرار پدرش با پسر دیگری ازدواج کرده و از او جدا شده، سرانجام نزد "حسام" باز میگردد و با وی ازدواج میکند. از طرفی "سیامک" که پسری پرورشگاهی است، به دلیل خاطرات تلخ گذشته و تنفر از زنها، عشق دختری به نام "نادیا" را نسبت به خود نادیده میگیرد. اما پس از سالها متوجهی عشقش نسبت به وی میشود و در صدد برمیآید به "نادیا" ابراز علاقه کند.
وزن
708
تعداد صفحات
472
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1384
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0