در کتاب حاضر، داستانی مجارستانی مربوط به قرن بیستم درج شده است. «اتین بارتا» پدر و مادر خود را در کودکی در زمان جنگ از دست داده است. او بعدها در یک انفجار، بازوی چپ خود را نیز از دست میدهد و در بیست و سه سالگی، در «دبرجن» با دختری نامزد میکند. پیش از مبادلة انگشترهای نامزدی، دختر در نامهای به وی مینویسد که نمیتواند با جوان یکدستی ازدواج کند. «بارتا» به اینکه یکدستی را نقص نمیداند، امّا از به هم خوردن نامزدی ناراحت میشود. اکنون او سی و دو ساله است و اینک به عنوان مهندس آبیاری و جنگلبانی به سوی ملک کنتهای «اوگی» میرود. بعد از مدّتی، او با دختری به نام «اتل» که لال است آشنا میشود و خیال میکند که «اتل» و والدینش نقشة ازدواج در سردارند. به زودی با جواب رد دادن «اتل» به تقاضای ازدواج «بارتا» و ازدواجش با «بویس»، پناهندة مجارستانی، او از خیال باطل بیرون میرود. با این اتّفاق، «بارتا» بار سفر را میبندد و به «بوداپست» به سوی سرنوشت نامعلومی میرود.
زبان
فارسی
مترجم
عبدالله مترجم : توکل
وزن
180
کد دیوی
894.51132
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
120
زمان انتشار
1390
شابک
9789649997100
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0