فرانکلین" میتواند از یک تا ده و حتی از ده تا یک را به خوبی بشمارد و زیپ و دکمهی لباسش را نیز ببندد. او آنقدر بزرگ شده است که به تنهایی میتواند به خانهی خرس برود، ولی او اجازه ندارد که تنها به جنگل برود. روزی فرانکلین از مادرش اجازه گرفت تا برای بازی به خانهی خرس برود. مادر به او تاکید کرد که ساعت شش بازگردد و تنهایی نیز به جنگل نرود. فرانکلین در حین بازی قایمموشک با دوستانش بی آنکه متوجه باشد برای یافتن روباه به جنگل رفت، در حالی که روباه در خانهی خرس پنهان شده بود. پس از مدتی وقتی خبری از فرانکلین نشد، دوستانش با تصور آن که او به خانه بازگشته است، هریک به منزل خود بازگشتند؛ در حالی که ساعت از شش گذشته و فرانکلین در جنگل گم شده بود. پدر و مادر فرانکلین که نگران او شده بودند سرانجام او را در جنگل یافتند. فرانکلین اظهار تاسف کرد و قول داد که دیگر این اتفاق تکرار نشود.
مترجم
شهره مترجم : هاشمی
وزن
42
تعداد صفحات
28
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0