با خوردن ضربه به در هیاهوی کلاس خوابید، پسر جوانی با چشمانی آبی و بلند و عینک ته استکانی که بر چشم زده بود و با کیفی که در دست داشت، وارد شد. به احترامش ایستادیم. مشخص بود که از بچههای اداره نبود، همان فرشته نجات ما، مشاور بود. بچهها صندلی کلاس را همان جایی که گچهای سقف روی سرمان میریختند، برایش آماده کرده بودند. بعد از احوالپرسی با ما، خودش را معرفی کرد و روی صندلی نشست. خیلی جدی دیگر صحبت کرد. سارا سقلمهای زد، با چهرهای نسبتاً اخمو نگاهش کردم، گفتم: چته؟
زبان
فارسی
وزن
96
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
کرمان - کرمان
تعداد صفحه
64
زمان انتشار
1399
شابک
9786009907519
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0