لوله تانک چرخید. بالا و پایین شد. توپچی از توی دوربین هدفی را دید که وسط کادر جا خوش کرده بود. تانک آماده شلیک بود و در تلاش برای خلق یک حادثه. اتفاقی که برای توپچی سیهچرده بعثی لذتبخش بود. چنین سفری را در عمر نظامیگریاش ندیده بود. شاید حتی در میدان تیر پادگان تکریت هم هدف به آن خوبی به چشم نمیآمد. کاش میدانستم سربازان بعثی هم مثل ما شور و شوق جنگیدن دارند یا این که نه با زور سرنیزه و از ترس جوخههای اعدام پای به میدان جنگ میگذارند؟ اصلاً فارغ از ماجرای جنگ، همیشه دوست دارم بدانم رقیب چگونه دنیای دارد و برایم چه جور نقشههایی میکشد؟ مثل همان وقتهایی که با تیمهای رقیب قرار مسابقه فوتبال میگذاشتیم و شب میافتادم توی رختخواب و به حریف و برنامههایش برای بازی فکر میکردم...
زبان
فارسی
وزن
300
کد دیوی
955.0843092
مکان انتشار
مشهد - خراسان رضوی
تعداد صفحه
200
زمان انتشار
1400
شابک
9789640233870
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0