در داستان حاضر، راوی پس از ازدواج با "مرضیه" ـ دختری که از بچگی نافش را به اسم او بریدهاند ـ با "فریبا" آشنا شده و با او رابطهی دوستانه برقرار میکند. روزی راوی برای فریبا یک روسری به رسم یادگار میخرد. تا این که پس از یک سال از این آشنایی، راوی و همسرش، ناخواسته، مستاجر طبقهی دوم خانهی فریبا میشوند راوی در این میان با "منوچهر" ـ همسر فریبا دوستی برقرار کرده، فریبا و مرضیه هم به گونهای دیگر و "ملیکا" دختر فریبا نیز با دختر راوی همبازی میشوند. روزی که این دو خانواده با هم از بهشتزهرا برمیگردند، "ملیکا" با لحن کودکانه، روسری اهدایی را از کیف فریبا بیرون میآورد و میگوید: "مامان همیشه میگفت، عشق آبیه، رنگ این روسری...".
وزن
168
تعداد صفحات
112
محل انتشار
اصفهان - اصفهان
سال انتشار
1384
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0