کوچولو" و "میانسال"، موجودات نامرئی اهداکنندهی رویا، متوجه میشوند پیرزن تنهایی که برای اهدای رویا در خانهاش به سر میبرند به طور موقت سرپرستی پسربچهی 9 سالهای به نام "جان" را به عهده گرفته است. پسربچه به علت داشتن گذشتهی دردناک و سخت، هرشب دچار حملهی "شرورها" شده و در نتیجه به علت دیدن کابوسهای وحشتناک از خواب میپرد. اهداکنندهها تصمیم میگیرند به او کمک کنند. "کوچولو" به علت داشتن سن کم احساس میکند به خوبی میتواند پسرک را درک کرده و برای نجات وی از حملهی شرورها تمام سعی خویش را به کار میگیرد تا با کشف حسهای گرمیبخش و خاطرات دور و نزدیک او، دست به کار شده و "جان" کوچک را در برابر کابوسها مقاوم کند. شب حملهی بزرگ شرورها، کوچولو تمام توان خود را به کار گرفته و سرانجام موفق میشود و شرورها برای همیشه دست از سر کودک برمیدارند. مادر جان که به تازگی از همسر بداخلاق و خشنش جدا شده با جدیت تمام به دنبال کار میگردد تا بتواند با درآمد حاصل از آن زندگی را سامان داده و پسرش را نزد خود بازگرداند. او در مدرسهای مشغول به کار شده و جان را نیز در همانجا ثبتنام میکند. جان هر صبح همراه پیرزن به مدرسه رفته و عصرها به خانهی وی بازمیگردد تا زمانی که ادارهی مددکاری اجازه داده و نزد مادرش بازگردد. "کوچولو" که شجاعت بسیاری از خود برای نجات پسر نشان داده است به عنوان استادی دست پیدا کرده و نامش به "پرنیان" تغییر مییابد. حالا او مشغول آموزش به یک "کوچولو"ی دیگر است.
مترجم
کیوان مترجم : عبیدی آشتیانی
وزن
255
تعداد صفحات
170
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0