رمان حاضر، در زماني اتفاق ميافتد که نه اتومبيلي وجود دارد و نه تلويزيوني. تومک، پسرک ۱۳ سالهاي است که تنها خواروبارفروشي دهکده را دارد. در مغازهي تومک همهچيز پيدا ميشود و مردم دهکده از خواروبارفروشي تومک خريد ميکنند. روزي دختري هم سن و سال تومک وارد مغازه ميشود، او يک آبنبات عصايي ساده ميخرد و از تومک ميپرسد که آيا در مغازهاش آب رودخانهي «کجار» پيدا ميشود؟ تومک چنين رودخانهاي را نميشناسد. دختر توضيح ميدهد هر کس از آب اين رودخانه بنوشد، هرگز نميميرد و او به آب اين رودخانه احتياج دارد و حتماً آن را پيدا ميکند و سپس از مغازه بيرون ميرود. اما تومک ديگر چيزي نميشنود، او عاشق دختر ناشناس شده است.
زبان
فارسی
مترجم
نوید اعطارشرقی
وزن
1752
کد دیوی
843.914
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
1168
زمان انتشار
1394
شابک
9786001038358
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0