در زمانهای قدیم دختری کوچک با پدر و نامادری نامهربانش زندگی میکرد. دخترک 9 ساله شده بود و در زیبایی و کمال کمتر کسی به پای او میرسید. نامادری که به او حسادت میکرد، مرتب نزد پدر دختر از او شکایت میکرد. این بدگوییها باعث شد تا پدر دختر را در بیابانی دور رها کند. دختر در بیابان یک قلعه دید و وارد آن شده اما متوجه شد که در آنجا زندانی شده است. او در آنجا با شاهزادهای روبهرو شد که اسیر طلسم دیوها شده و بیهوش بود. او پس از مشقت فراوان موفق شد طلسم را باطل کند اما درست در آخرین لحظهها یک زن کولی با خوراندن شربتی او را بیهوش کرد و شاهزاده که گمان میکرد زن کولی او را نجات داده با او ازدواج کرد و دخترک نیز به عنوان کنیز به قصر راه پیدا کرد. مدتی بعد شاهزاده به سفر رفت و بنا به درخواست دخترک برای او سنگ صبور به سوغات آورد. او هنگام دردودل دخترک با سنگ صبور از حقیقت آگاه شد و پس از رها کردن زن کولی و پدر و نامادری دخترک در بیابان با او ازدواج و او را ملکهی کشورخویش کرد.
وزن
18
تعداد صفحات
12
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0