نمایشنامهی حاضر، حکایت معلم جانبازی است که به خاطر وجود ترکشی در کمرش، هربار فرزندشان مرده به دنیا میآید. او به یک عمل جراحی نیاز دارد تا مشکلاش حل شود. اما احتمال فلج شدن و ویلچرنشینی او وجود دارد. همسرش با این عمل مخالف است و نمیخواهد به خاطر بچه، مرد زندگیاش فلج شود. اما مرد تن به این عمل میدهد و فلج میشود. چندی بعد آن دو صاحب پسری میشوند. این پسر که نامش "احمد" است بزرگ میشود اما نه آن گونه که باب میل پدر است. او توجهی به ارزشهای مد نظر پدر ندارد. حتی نامش را نیز تغییر میدهد. پس از مدتی، زن بچه میخواهد، اما این بار مرد، مخالف است.
وزن
54
تعداد صفحات
36
محل انتشار
قم - قم
سال انتشار
1384
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0