در اولین کتاب مصور رنگی از مجموعه "قصههای خرسی"، یکی از ماجراهای خرسی و دوستانش بازگو شده است. در این داستان، خرسی در یک روز بهاری به قصد پیک نیک از خانه بیرون میآید. او با گوش گوشک ـ یک خرگوش ـ بادبادک بازی میکند، اما نخ بادبادک از دستش رها شده به داخل رود میافتد. در همین موقع خانم مرغابی و جوجههایش بادبادک را از آب گرفته به خرسی و گوش گوشک میدهند آن دو نیز ناهار ظهر را با آنها تقسیم میکنند.
مترجم
مهدی حجوانی
وزن
30
تعداد صفحات
20
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1384
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0