در داستان «خانم گوسفنده سوار خر شیطان شده» خانم گوسفنده با فرا رسیدن پاییز و نبودن گل و گیاهی برای خوردن خطاب به آقا گوسفنده میگوید که به آن طرف رودخانه بروند تا از باقیماندة سبزه و علفهای روی زمین بخورند. اما آقا گوسفنده که حال و حوصلة چنین کاری را ندارد از رفتن امتناع میکند و وقتی اصرار خانم گوسفنده را برای رفتن به آن سمت رودخانه میبیند، میگوید که چه طور است که با بز چلاقه در این خصوص مشورت کنند. که در همین حال آن دو متوجة حضور بزچلاقه در آن طرف رودخانه میشوند. خانم گوسفنده نیز همانند بزچلاقه تصمیم میگیرد تا با رد شدن از رودخانه به آن سمت برود. شب که هر سه آنها از بیرون برمیگردند، خانم گوسفنده و بزچلاقه به راحتی میخوابند. اما صدای قار و قور شکم گرسنة آقا گوسفنده، نمیگذارد که او چرتی بزند. این مجموعه حاوی دو داستان کوتاه از «مصطفی رحماندوست» است که به همراه تصاویر رنگی برای کودکان گروه سنی «ب» به چاپ رسیده است. عنوان دیگر داستان این کتاب «بزچلاقه از آب گلآلود ماهی میگیرد» است.
وزن
12
تعداد صفحات
8
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1389
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0