در مزرعهای زیبا و سرسبز، خانم مرغی، خانمغازی، آقاموشی، و گاوقرمزی زندگی میکردند. یک روز صبح خانممرغی به سراغ خانمغازی و آقاموشی رفت و گفت: فردا روز تولد گاوقرمزی است، ما باید کاری بکنیم تا او خوشحال شود. خانممرغی گفت: من برای او شال و کلاه میبافم و خانمغازی نیز گفت: من برایش زنگوله میخرم، اما آقاموشی حرفی نزد. او غمگین و ناراحت بود زیرا واقعا نمیدانست چه چیزی برای دوستش بخرد. سرانجام آقاموشی به پیشنهاد کلاغ برای تولد گاوقرمزی، کیک پنیر پخت. فردای آن روز آنها جشن باشکوهی برای گاوقرمزی برپا کردند و روز خوشی را در کنار یکدیگر گذراندند.
وزن
15
تعداد صفحات
10
محل انتشار
رشت - گیلان
سال انتشار
1385
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0