راه میرفتم. تنها کاری که میکردم این بود که راه میرفتم. زیاد و به اندازه کل شهر. گاهی برای دیگران عجیب به نظر میرسید که به چه دلیل دیوانهوار راه میروم؛ اما مسئله مهم این بود که فقط خودم میدانستم چرا و دقیقاً به همان دلیل من هم هیچ ذهنیت عینی از چراییاش نداشتم. مدام راه میرفتم و نگاه میکردم. کاری که همه انسانها انجام میدهند. خیلی کار خاصی نبود؛ اما من آدمی بودم که هیچگاه راه رفتن را دوست نداشتم و دیوانهوار راه میرفتم. در واقع حتی از پیادهروی عادی نیز خوشم نمیآمد. به صورتی جنون در این عمل وجود داشت؛ گویی کسی میخواهد برای همیشه آن را از من بگیرد و این آخرین باری است که نگاه میکنم و قدم میگذارم.
زبان
فارسی
وزن
171
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
114
زمان انتشار
1400
شابک
9786222476373
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0