در این داستان، راوی از سی و دو سال زندگی مشترک خود با همسرش "هوشنگ" و زحماتی که در این مدت متحمل شده، سخن میگوید. او یک روز تصمیم میگیرد تا بدون اطلاع قبلی خانه را ترک کند. به تصریح وی: "میخواستم از همه انتقام بگیرم. قصد داشتم همه به من توجه کنن. از این که یک بار هم دیگران برای من نگران بشن، لذت ببرم حتی از فکرش. بس که مثل یک ماشین کار کرده بودم، از خودم بدم اومده بود. مگر من انسان نیستم؟ چرا هیچ کس به فکر من نیست؟ چرا فکر میکنن من همیشه باید راه بروم و کار کنم و دم نزنم؟".
وزن
291
تعداد صفحات
194
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1385
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0