پدربزرگ راوی در دهکدهای زندگی میکرد که بیشتر مردم آن با کار در کارگاههای کتان روزگار میگذراندند؛ نژادی ستمکشیده و در عین حال شادمان. پدرها و مادرها صبح زود به کارگاههای کتان میرفتند و کارهای خانه روی دوش بچهها میماند. همین که مدرسه تمام میشد بچهها باید به جنگل میرفتند و قارچ یا گیاههایی چون آویشن، زیره، نعناع و گل انگشتانه میچیدند و به خانوادهی "بالک" که در عمارت اربابی بزرگی زندگی میکردند، میفروختند. خانوادهی "بالک" قارچها و گیاهان را با ترازویی که هیچیک از اهالی دهکده حق تصاحب آن را نداشتند اندازه میگرفتند و در قبال آن پولی به کودکان میدادند. تا این که روزی پدربزرگ راوی به ایراد ترازو و کم بودن عدالت آن پی میبرد. پس از آن به تدریج تمام مردم از این موضوع مطلع میشوند و شورش میکنند. ژاندارمها وارد عمل میشوند و مردم را وادار به سکوت میکنند. در این میان خواهر کوچک پدربزرگ کشته میشود. سرانجام آنها را وادار میکنند که دهکده و گور تازهی دختر خردسالشان را ترک کنند. آنها سوار بر گاری خود، در خاموشی و سکوت، جادههای کشور را پشتسر میگذارند. اما در هیچمکانی زیاد توقف نمیکردند زیرا عقربهی عدالت در همهجا انحراف داشت. کتاب به زبان اولشخص و همراه با متن انگلیسی به چاپ رسیده است.
مترجم
خسرو باقری
وزن
72
تعداد صفحات
48
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0