بابک" دارای دو فرزند با نام "فرنوش" و "بهداد" است و همین امر موجب شده تا او با وجود اختلاف با همسر خود، فریبا، با زندگی با وی ادامه دهد. تا این که یک روز فریبا به همراه فرزندانش و پسرعموی خود که وکیل است، به خارج از کشور میگریزند. بابک با شنیدن این خبر دچار افسردگی میشود، بهزاد، برادر بزرگ بابک که در اروپا زندگی میکند، از بابک میخواهد که به خانۀ پدریشان در لواسان برود. بابک این کار را انجام میدهد و بهزاد با تماسی تلفنی با امام جماعت مسجد محلهاشان از او میخواهد که به هر طریقی که میتواند به بابک کمک کند. امام جماعت مسجد، که او را "سید" صدا میکنند، صاحب دختری با نام "آوین" است که دکترای روانشناسی دارد. سید او را برای انجام کارهای خانه به منزل بابک میفرستد. این امر سبب میشود بابک پس از مدتی دلباختۀ آوین شود، اما به دلیل این که فریبا و برادرش، بهزاد، از او میخواهند به زندگی قبلی خود بازگردد، علاقهاش را سرکوب میکند. در این زمان آوین نیز به خارج از کشور میرود و در ادامه اتفاقاتی رخ میدهد که روند زندگی بابک را تحت تاثیر قرار میدهد.
وزن
675
تعداد صفحات
450
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1387
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0