برای "شیدا"، زن جوان دانشجوی رشتهی تئاتر، مدتی است از سوی مردی به نام "کامران" مزاحمتهایی به وجود آمده است. کامران با علم به این که شیدا متاهل بوده و صاحب فرزندی نیز است، دایما بر سر راه او قرار گرفته و از طریق دوستانش پیغام میفرستد که او را دوست دارد و خواهان ازدواج با او است. زمانی که مردان خانوادهی شیدا از ماجرا مطلع میشوند، دست به دست هم داده، او را در خانه حبس کرده و تمام تماسهایش را کنترل میکنند. رفت و آمد زن به بیرون از منزل فقط با نظارت همسر، برادر و یا برادرشوهر امکانپذیر است. شیدا پس از مدتی دچار افسردگی شده و بر خلاف توصیههای مشاور روزبهروز بیشتر تحت نظر قرار گرفته و در تنگنا قرار میگیرد تا جایی که مجبور میشود برای چند ترم از دانشگاه مرخصی بگیرد. مردهای خانواده، برخلاف ادعایشان، با وجودی که بارها موقعیتش پیش میآید هیچ اقدام جدی و صریحی علیه کامران انجام نمیدهند و او به مزاحمتهای خویش ادامه میدهد. خانواده به جای تصمیمگیری صحیح، هر روز شیدا را نزد فالگیر و رمالهای مختلف برده و برایش دعاها و باطلالسحرهای مختلف میگیرند و زمانی که کار شیدا به مرز جنون میرسد او را به یک آسایشگاه روانی منتقل میکنند. مشاور زن با شنیدن این خبر خود را به مرکز رسانده و زمانی که در اتاق او حضور دارد دکتر مردی وارد شده و با ورودش بوی عطری فضا را پر میکند که برای مشاور آشنا است. او به یاد میآورد یکی از نامههایی که برای شیدا رسیده بود همین بو را میداد. مشاور با توجه به نام دکتر، به یاد صحبتهای شیدا از شخصی به همین نام میافتد که با کامران آشنا بوده است. شیدا با استشمام بوی عطر دوباره دچار حمله میشود.
وزن
192
تعداد صفحات
128
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0