"آنگ" با پدر و مادرش در روستایی در کشور برمه زندگی میکرد. روزی او تصمیم میگیرد به سرزمینهای دور سفر کند. پدرش که یک عروسکساز بود، به او چهار عروسک داد؛ عروسک انسان بهشتی، غول، جادوگر، آدم روحانی. در بین راه عروسک انسان بهشتی با توصیهاش جان آنگ را نجات داد. عروسک غول و عروسک جادوگر باعث شدند تا او از طریق ظلم به عدهای به ثروت بسیاری دست یابد. اما آنگ که هیچگاه احساس خوشبختی نمیکرد به یاد عروسک روحانی افتاد. عروسک روحانی گفت: "من از ثروت و قدرت چیزی ندارم. اما غم و غصه و ناراحتی را هم نمیشناسم..." آنگ با دنبال کردن راه و رسم وی توانست به خوشبختی برسد. او از کسانی که به آنها ظلم کرده بود، طلب بخشش کرد و دانست ثروت و قدرت وقتی آرامش میآورد که برای رضای خداوند استفاده شود. سپس او به کمک "مالا" و پدرش ـ کسانی که به آنها ظلم کرده بود ـ یک نمازخانه و مسافرخانه و تعدادی خانه ساخت. مردم از دور و نزدیک برای زیارت و عبادت به آنجا میآمدند، پس از مدتی آنگ، پدر و مادر را نیز نزد خود آورد. آنها سالهای سال با مهربانی از بندههای خداوند پذیرایی کردند. اما چهار عروسک را نیز، در جایی آویزان کردند تا همه ببینند و داستان آنها را برای یکدیگر بازگو کنند تا هیچگاه فراموش نشود.
زبان
فارسی
مترجم
معین مترجم : مهدوی
وزن
18
کد دیوی
398.2
مکان انتشار
تهران - تهران
تعداد صفحه
12
زمان انتشار
1386
شابک
9789646920361
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0