با رسیدن فصل تابستان «داینا» و خانوادهاش برای دیدن خاله «فرخنده» به شهر «طبس» سفر کردند. وقتی به آنجا رسیدند یکییکی برای دوش گرفتن به حمام رفتند. داینا از شوهرخالهاش دربارة آبگرمکنشان پرسید که چطور بعد از حمام رفتن چند نفر، آب آن سرد نشد؟ شوهر خاله، داینا و پدرش را به بیرون خانه برد و کلکتور خورشیدی روی سقف را به آنها نشان داد و گفت که آبگرمکن آنها خورشیدی است و با انرژی خورشید آب گرم میشود. بعد از آن داینا و پدرش توضیحات بیشتری در خصوص آبگرمکن خورشیدی از شوهرخاله شنیدند. مجموعة حاضر مشتمل بر داستانهای کوتاه علمی ـ تخیلی برای گروه سنی «ب» و «ج» است که شخصیتهای اصلی آن خانوادة دانیا هستند. داستان مذکور «سفر پرمنفعت» نام دارد. از دیگر داستانهای کتاب میتوان به تولد مادر؛ داینا و دانا؛ داینا و ماشین آبی؛ و داینا و روز سرد اشاره کرد.
وزن
204
تعداد صفحات
136
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1388
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0