روزی، پادشاهی با بزرگترین کشتیاش راهی سفر شد. پادشاه چند نفر از افراد مخصوصاش و یکی از بهترین غلامانش را نیز همراه خود به کشتی برد. همین که کشتی از ساحل دور شد، غلام مخصوص پادشاه به گوشهای فرار کرد و شروع به جیغ و فریاد کرد، او از دریا و غرق شدن میترسید. تدابیر و مهربانی پادشاه فایدهای نبخشید. ناچار از حکیم فرزانهای چاره خواستند، حکیم توصیه کرد، او را به دریا بیندازند، همه ناباورانه محافظ مخصوص پادشاه را دیدند که به دستور او غلام را به دریا انداخت. بعد از مدتی حکیم گفت که او را با طناب نجات دهند. بدینترتیب غلام دیگر هرگز گریه و زاری نکرد و قدر عافیت خود را دانست. داستان مصور حاضر و نیز داستان دیگری با عنوان «یکی چاق، یکی لاغر»، برگرفته از گلستان سعدی است که برای گروه سنی «ب» و «ج» به نگارش درآمده است.
وزن
18
تعداد صفحات
12
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1389
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0