سالی با صدای خفهای التماس میکرد و با ترس از پیش بینی انفجار مشت، سرش را برگرداند؛ خیلی خوب میدانست که دنیا میتواند با انفجارهای نور جلوی چشمش و دردی کور کننده منفجر شود؛ با این حال، علی رغم وحشت و درد جانکاهی که در کمر و شکم اش احساس میکرد، تصمیم گرفت تسلیم خشم آتشین و درنده خویی ژوزف نشود. اگر در آستانه زایمان نبود، میپرید پشت نیمکت و آنجا پناه میگرفت. هر چند فرقی هم نمیکرد؛ وقتی ژوزف مشتهایش را بلند کرد و او هیچ دفاعی نداشت، به حکم غریزه پناه میگرفت. وقتی سالی مثل اغلب اوقات دولا میشد و از ترس خودش را خیس میکرد و نگران حرکت بعدی ژوزف بود، او از روی رضایت خنده ترسناکی سر میداد.
زبان
فارسی
مترجم
شراره معصومی
وزن
1098
کد دیوی
823.92
مکان انتشار
کرج - البرز
تعداد صفحه
732
زمان انتشار
1400
شابک
9786003726444
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0