گیتا"ی جوان از سوی پدربزرگش به عنوان وارث منحصر به فرد او برگزیده میشود، ولی این انتخاب یک شرط به همراه دارد. او باید با یکی از پسرعموهایش ازدواج کند تا نام فامیل سالیوان را زنده نگاه دارد. گیتا که با این موضوع مخالف است به دنبال راه حل میگردد. او به طور اتفاقی متوجه میشود که "لرد لوکه" ـ صاحب قصر مجاور ـ پس از یک سال دوری به املاک خویش بازگشته است. گیتا پس از آن که متوجه میشود زمانی پدرش در جنگ، جان لرد را نجات داده برای کمک خواستن، نزد او میرود. پدر لرد لوکه و پدربزرگ گیتا از دیرباز بر سر مسالهی مالکیت برخی زمینها مشکل داشتند و مدتها بود که دیدار دو خانواده ممنوع اعلام شده بود. گیتا، به طور پنهانی نزد لوکه میرود و از او خواهش میکند تنها برای مدتی که پدربزرگ بیمارش زنده است نقش نامزد او را بازی کند تا پسرعموها از ازدواج با او پشیمان شوند. از سویی لوکه نیز از زحمتهای شاهزاده خانمی به نام "زلیخا" رنج میبرد، چرا که زلیخا به شدت خواستار ازدواج با لوکه بود. لوکه و گیتا برای فرار از موقعیت بغرنج خویش این طرح را اجرا میکنند. پدربزرگ بنا به دلایلی به این مساله رضایت میدهد و خیلی زود میمیرد. لوکه و گیتا بارها تهدید به مرگ میشوند. پسرعموها، گیتا را ربوده و برای ازدواجی اجباری به کلیسا میبرند که هماندم لوکه از راه میرسد و با اعتراف به این که مدتی است عاشق دخترک شده با او ازدواج میکند.
مترجم
اختر مترجم : حجت
وزن
258
تعداد صفحات
172
محل انتشار
کرج - البرز
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0