«پریا» مثل هر شب روی تختش دراز کشیده بود، اما خوابش نمیبرد. او تصمیم گرفت برای عروسکش رویا «یک قصه» بگوید، ولی هیچ قصهای بلد نبود. سپس هر دو با هم تصمیم گرفتند که ستارهها را بشمارند، آنها در حال شمردن ستارهها بودند که ناگهان ابری سیاه و تار مقابل ستارة درخشان را گرفت. رویا و پریا از خدای مهربان درخواست کردند که ابر را از روی ستاره کنار بزند و بعد از دعا در حال نگاه کردن به آسمان بودند که هردوی آنها به خواب رفتند. صبح روز بعد مادر پریا او را صدا زد تا آماده بشوند و به جشن نیمه شعبان، میلاد دوازدهمین ستارة امامت، بروند.
وزن
18
تعداد صفحات
12
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1388
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0