مرد جوانی "یک روز صبح، پس از خروج از منزل، متوجه میشود تنها انسان زندهی روی زمین است. او در تنهایی کامل، بدون هیچ آب و غذایی در زمین باقی مانده، بدون این که بداند بر سر مردم دیگر چه آمده و در کجا هستند. احساس تنهایی او را به سختی دچار نگرانی و وحشت کرده و وی برای گریز از این احساس پای در جاده گذاشته و به سفر میرود، اما دریغ از انسانی که با او همراه شود. این تنهایی و سکوت او را به یادآوری خاطرات وامیدارد و به یاد زنی میافتد که به وی علاقه داشته، اما با تصمیمی لجوجانه بر آن شده که هرگز یادی از زن نکرده و به شهر محل سکونت او نیز پانگذارد. مرد به یاد میآورد که زن جوان به پرستاری از نامزد پیشینش، که بر اثر سانحهای دوپای خویش را از دست داده، مشغول بوده و هردوی آنها توافق کرده بودند تا زمانی که زن بخواهد دوباره ازدواج کند، این وضع ادامه داشته باشد. مرد جوان که نمیتواند نگاههای نامزد سابق را تاب بیاورد و احساس میکند که روح و دل زن همچنان با او خواهد ماند، به این ماجرا با دور شدن خویش خاتمه میدهد و چندی بعد خبردار میشود که زن با شخص دیگری ازدواج کرده و باردار است. با یادآوری این گذشتهی دردناک، به ناگاه مرد حس میکند شخصی او را صدا میزند و به نام میخواند. مرد چشم میگشاید و خود را در بیمارستان یافته و درمییابد بر اثر تصادفی سهمناک و رفتن به قعر دره، چند ماهی را در اغما به سر میبرده است. زن جوان در کنار اوست و تصمیم آنها در ازدواج قطعی میشود. "تنها آدم روی زمین" دربردارندهی داستانی دیگر با نام "باغ ریگی" نیز است.
وزن
216
تعداد صفحات
144
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0